Let it bleed

ساخت وبلاگ

امروز یه باوری توی من فرو ریخت. به خودم اومدم و دیدم یه چیزی واسه خودم دست و پا کردم که انگار حکم مسکن داشت برام. باهاش خودم رو آروم میکردم و خودم متوجهش نبودم. یه چسب زخمی بود که زده بودم رو زخمم و الان که کندمش دوباره شروع کرده به خون ریزی

اما دیگه دنبال مسکن نیستم

تو این سه ماه اخیر خودمو انداحتم تو دل همه ترس هام

ترس از دست دادن

ترس رنج کشیدن

مهاجرت

تغییر

شکست

تنهایی

دوری از ادمهایی که دوست دارم

و امروز حتی تصوری که برای خودم ساخته بودم رو هم شکستم

درد داشت

اما خوشجالم

خوشحالم که دیگه این جرئت رو دارم که با هر چیزی مواجه شم. این مدت به جای همه وقت هایی که ضعیف بودم، قوی بودم.

من دیگه از ترس هام فرار نمیکنم...

اوهام...
ما را در سایت اوهام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eternal-illusiona بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 15:41