برای مجید

ساخت وبلاگ

بلند پروازی ، ویژگی مشترک ماست.

آرزوهای مشترک ، ما رو به هم نزدیک کرد.

و هر لحظه تو این مسیر مراقب هم بودیم.

از پنجشنبه که مجید راهی کلاردشت شده که یه صعود رو برای اولین بار تو ایران اجرا کنه ، دلهره و اضطراب هر روز با منه. یه نوع دلهره که گاهی حتی تبدیل به بغض میشه و با خودم فکر میکنم الان کجاست؟ تو چه شرایطیه؟ هوا چقدر سرده؟ اگر چیزی بشه چی؟ انگار که یه تیکه از من رو کندی با خودت بردی اونجا. اگر تو برنگردی ، یه تیکه از من برای همیشه زیر برف ها مدفون میمونه.

تو فراتر از یه هم تیمی و سرپرستی. تو برای من نماد جسارت و پشتکاری

تو منو به این چیزی که الان هستم تبدیل کردی.

تابستون ها بهم یاد دادی چه جوری سنگنوردی کنم. زمستون ها بهم یاد دادی چه جوری یخ نوردی کنم.

بهم یاد دادی بزرگ فکر کنم و نترسم. من رو هر روز به جلو هل دادی.

هر هدفی که داشتم کافی بود بهت بگم و تو همه جوره من رو براش آماده میکردی.

تو یک سال منو جاهایی بردی که فکرش هم نمیکردم به این زودی بتونم بهشون برسم.

تو از خودم بیشتر بهم ایمان داشتی.

و بی وقفه و بدون چشم داشت تلاش میکنی تا از من یک من بهتر بسازی. هر روز قوی تر و جسور تر از دیروز

البته یه جاهایی هم انقدر بهم سخت گرفتی که اشکمو دراوردی.

قرار نیست هیچ وقت این متن رو بخونی. اما من همه تلاشم رو میکنم که هر بار بهت بفهمونم که چقدر قدردانتم و چقدر بهت افتخار میکنم

الان که اینها رو مینویسم نمیدونم کجای این مسیری و حالت چه طوره یا حتی سالمی یا نه. فقط امیدوارم زودتر چهارشنبه شه و بهم پیام بدی که سالم برگشتی ...

اوهام...
ما را در سایت اوهام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eternal-illusiona بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 17:29