Don’t give up

ساخت وبلاگ

برای من تزکیه و کوهنوردی خیلی شبیه هم هستن. وقتی تو کوهم و دهنم داره صاف میشه تو ذهنم به خودم میگم چرا الان اینجایی؟ چرا این کار رو با خودت میکنی؟ تو تختت زیر پتو خوابیده بودی دیگه، چرا این بلا رو سر خودت میاری؟ بعد به خودم میگم دیگه نمیام. اما تا میرسم به قله هر چی سختی بود یادم میره و وقتی میرسم پایین دارم فکر میکنم خب هفته دیگه کجا برم؟ 

تزکیه هم همینه برام. تو مسیر هی به خودم میگم بیا و بیخیال شو. خیلی سخته تو نمیتونی تا تهش بری. ضعیف تر از اونی که بتونی در مقابل یه سری چیزها مقاومت کنی. ببین ادمها چه راحت دارن زندگیشون رو میکنن و هرکار دلشون بخواد انجام میدن بدون اینکه دغدغه چیزی رو داشته باشن اون وقت تو باید هر لحظه مراقب هر گفتار و رفتارت باشی و هی با خودت بجنگی که جلو امیال و احساساتت رو بگیری. اما میدونم یه روز وقتی به قله برسم همه این افکار پوچ میشن. وقتی از بالا به همه چیز نگاه میکنم همه احساسات و وابستگی های بشری برام ناچیز و پیش پا افتاده میشن. دقیقا وقتی تو کوه از رو قله شهر رو نگاه میکنم و همه چیز خیلی بی اهمیت به نظر میاد. دیگه مهم نیست سرکار چه اتفاقی افتاد یا تو زندگی عاطفیم چه اتفاقی افتاد یا چه چیزهایی رو از دست دادم یا چه چیزهایی به دست اوردم. همه چیز پیش پا افتاده میشه. امیدوارم یه روز به ته تزکیه ام برسم و برگردم پشت سرم رو نگاه کنم و ببینم چه سختی هایی کشیدم تا از شر این جهان خلاص شم و برگردم. اون وقت بابت همه وقت هایی که کم اوردم ولی ادامه دادم از خودم تشکر میکنم. واسه رسیدن به اون لحظه هرجور شده ادامه میدم.

اوهام...
ما را در سایت اوهام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eternal-illusiona بازدید : 144 تاريخ : شنبه 1 مرداد 1401 ساعت: 16:06