من...
با تو مینویسم و میخوانم
من...
با تو راه میروم و حرف میزنم
وز شوق این محال
که دستم به دست توست ،
جای راه رفتن پرواز میکنم.
آن لحظه ها که مات در انزوای خویش
یا در میان جمع خاموش مینشینم ،
موسیقی نگاه تو را گوش میکنم.
گاهی میان مردم
در ازدحام شهر ،
غیر از تو هرچه هست فراموش میکنم.
فریدون مشیری
اوهام...
برچسب : نویسنده : eternal-illusiona بازدید : 230