اوهام

متن مرتبط با «m» در سایت اوهام نوشته شده است

From Everest To Sumeru

  • she carries the heavy burden up on the mountains and she faces every obstacle with forbearance avalanches fall along the way wiping out impurities destined to walk this path and when the cold nights come she fights till the dawn ? can she make it to the top, ...ادامه مطلب

  • Tell me why

  • مدیر عامل ام تبدیل شده به یکی از ادم های دوست داشتنی زندگیم. یه اقای تقریبا ۴۰ ساله که با اینکه خودش پولداره اما از ادمهای پولدار و اجتماعشون فراریه، معمولا یه سری لباس ساده و تکراری میپوشه و همه جای شهر با دوچرخه رفت و امد میکنه. خوش فکر و دغدغه مند و به شدت اهل مطالعه که از سیاست و فلسفه گرفته تا حتی راجع به کوهنوردی هم اطلاعات داره با اینکه کوهنورد نیست. سه ماه پیش که باهام مصاحبه کرد اولش حس خوبی ازش نگرفته بودم. شاید چون با مدیر عامل قبلیم خیلی فرق داشت و انگار ذهنیتم اینجوری شکل گرفته بود که مدیر عامل باید یه ادم اتوکشیده و سرسنگین با ادبیات رسمی باشه و به یه ادمی که انقدر خودشه و خودش رو تو هیچ غالب اجتماعی قرار نمیده عادت نداشتم. مدیر شعب مون بعدا که استخدام شدم بهم گفت ما اینجا خیلی وقت بود دنبال مدیر منابع انسانی بودیم ولی مدیر عامله از هیچ کی خوشش نمیومد و تنها کسی که حاضر شد حضوری باهاش مصاحبه کنه و خوشش اومد تو بودی. چند روز پیش بعد یک ماه و نیم از دوبی اومد. پیشم که نشسته بود تنها چیزی که راجع بهش حرف نمیزد کار بود. معمولا به من که میرسه قبل از صحبت های کاری، دغدغه ها و تراوشات فکریش رو با من درمیون میزاره. بیشتر اوقات مکالمه مون یک طرفه است. اون همش حرف میزنه و من تو سکوت نگاه میکنم و گوش میدم. شبیه جلسه تراپی میشه بعضی وقت ها. بعد به خودم میگم بابا این همه داره حرف میرنه و سوال میکنه تو هم یه چیزی در جواب بگو لامصب. ولی انگار که خودش هم دنبال جواب نیست و همین که یکی باشه که حرفشو بفهمه براش کفایت میکنه. این سری اخر داشت بهم میگفت دقت کردی بهترین تجربیاتت که میاد تو ذهنت هیچ کدومش پولی نبوده؟ من اندازه موهای سرت ادمهای خیلی پولدار دیدم. اما هیچ کدوم خوشحال نیست, ...ادامه مطلب

  • Daily reminder

  • , when you are no longer able to change the circumstances you are challenged to change yourself, ...ادامه مطلب

  • Midnight's monster

  • نمیدونم نیمه شب چه نیروی ناشناخته ای دارهکه باعث میشه چیزهایی رو حس کنم که تو بیداری حس نمیکنمنمیدونم تاثیر تاریکیه، سکوته یا تنهایی یا جمع همشونانگار یه سری چیزایی که پنهان کرده بودم تو خواب من رو بی دفاع پیدا میکنن و راه خودشون رو از اعماق ناخوداگاهم به خوداگاهم باز میکنن و اعلام موجودیت میکننگاهی وقتی به خواب فرو میرم یه چیزی از درونم دستش رو به سمتم دراز میکنهگلوم رو فشار میده و چیزهایی که سعی به فراموشی داشتم رو بهم یاداوری میکنهو یه حس خلا بهم هجوم میارهیه حس غیبت ،که رو قلبم سنگینی میکنه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • Phantom

  • .you're still herea fading shadow of youon the other side of the bedholding me tightholding you tightlike we used toso tightthat I could hear your heartbeatso tightthat I could feel your breath on my skinas if we knew something's gonna happenif only I could go back in timeand relive those nightsover and over. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • Maybe in another world

  • .somewhere in the spacetimesomewhere far beyondthere's a paralleled world like ourswith a version of ussitting on the playground's aisleat this very momentholding handsstaring at the midnight sky.there is nothing to feaothing to losenothing to doubtand no goodbyesjust you holding meand me laying in your armslike a cat you always told me.and as you caress my hairI can feel yourunning in my veinsunveiling my soulpenetrating to the corebinding with my very beingour atoms mergeour hearts combineand our souls uniteuntil there's no distinction between us.,that moment in the aisleit never endsit never fadesit's been craved into eteityand always remains...I believe every version of me falled in love with every version of you in every possible universe *... too bad we are in this one *. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • My own kind of grieving

  • .معمولا در مواجهه با اتفاقات ناگوار زندگیم دو نوع واکنش دارم. خودمم تصمیم نمیگیرم برای کدوم اتفاق کدوم واکنش رو داشته باشم ، سیستم دفاعی مغزم تصمیم میگیره و اجرا میکنه. نوع اول نوع مرسوم غصه خوردن و گریه کردن و غرق شدن تو افکار و احساسات منفیه. این واکنش بیشتر اتفاق میوفته.نوع دوم بی واکنشی محضه. نه فکری هست نه قطره اشکی و نه هیچ چیز دیگه ای. ولی اشتباه نکنید، این واکنش به معنای اهمیت ندادن نیست و اتفاقا خطرناک تره. تو این حالت حجم احساسات انقدر زیاده که مغزم خودش میدونه که اگر بهشون اجازه بروز بده ، معلوم نیست بتونه جمعش کنه یا نه. در نتیجه هرچی هست رو یه جای عمیقی تو درونم دفن میکنه و یه خروار خاک میریزه روش تا مطمئن شه همون زیر می مونن.البته این روش همیشه جواب نمیده. بعضی وقت ها علی رغم همه تلاش هایی که مغزم میکنه ، احساسات خودش رو از زیر خاک میکشه بیرون و مثل یه هیولا من رو مییلعه..پ ن : کاش اون دستگاهه تو فیلم eteal sunshine of the spotless mind واقعیت داشت.پ ن : از همین الان داره ذره ذره خودش رو از زیر خاک بیرون میکشه.... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • a message

  • . نبرد بود تو رو دیدم انقدر قدرتمند بودی که هیچ موجودی نمیتونست باهات مقابله کنه میدرخشیدی و در چهره ات کوچک ترین اثری از ترس نبود... ., ...ادامه مطلب

  • Seeking home

  • .I'm getting polluted take me out of heretake me from this realmthis world of lies and darknessdelusions and corruption to where I belonghow I wish it was as easy as thisbut I know it's notthere is so much impurity in meso many fearsso many feelingsand too many things I haven't let go ofbut as the days go byI'll face the demons inside meand as the seasons changethis winter will endand when the day comesI'll be ready. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • I’m a dreamer

  • یه ویژگی بارزی همیشه با شخصیت من عجین شده بود و اونم بلند پروازیه. همیشه وقتی عاشق یه چیزی میشم به ته تهش فکر میکنم، به بالاترین نقطه اش و به کمتر از اون راضی نمیشم.از همون بچگی که عاشق نجوم بودم و میخواستم برم ناساتا نوجوونیم که هفته ای ۲۰ تا ۳۰ ساعت با تمرین خودم رو پاره میکردم به امید تیم ملی و طلای جهانیتا الان که تا پام رو هیمالیا نزارم آروم نمیشم. با اقا کاوه که رفته بودیم آهار به سیچال وقتی رو ارتفاع بودیم بهم گفت دخترهای همسن تو دارن الکی واسه خودشون میچرخن و اون وقت تو اینجا واستادی، خیلی اراده میخواد، به خودت افتخار کن.و بهم میگفت شک ندارم تو یه کوهنورد قدر میشی. امیدوارم راست بگه. راستش هیچ وقت از ادم عادی بودن خوشم نمیومد. نه که الکی بخوام خاص باشم ولی زندگی روتین و روزمره برام کسل کننده است. همیشه دلم چالش میخواست. این حس هم هر سال تو من تشدید میشه. احتمالا به جایی برسه که دیگه یک جا زندگی کردن هم برام خسته کننده شه و کوله ام رو بردارم و تو کشورهای آسیا شرقی بگردم. دلم میخواد به چیزی تعلق نداشته باشم حتی به مکان خاصی. هدف اصلیم هیچ ربطی به این زندگی مادی و متعلقاتش نداره اما از این مسیری که توش قرار گرفتم خوشحالم و میخوام تا هرجا که سرنوشت مجال میده ماجراجویی کنم.  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • something was missing

  • یه ساعت پیش یه خواب خیلی جالب دیدم که یه سری نکته برام داشت. دیگه انقدر نشستم تو ذهنم تفسیرش کردم که خواب از سرم پرید و دیگه کلا غرق فکر و خیال شدم. در نهایت دیگه افکارم هیچ ربطی به خوابم نداشت اما تصمیم گرفتم بیدار شم آخرین فکری که تو سرم گذشت رو اینجا بنویسم و بعد دیگه واقعا بخوابم.بعضی وقت ها وقتی یکی وارد زندگی آدم میشه تازه میفهمه پس یه چیزی تا الان کم بوده. اما ما نمیفهمیدیم چون تا الان نداشتیمش و نمیشناختیمش. قطعا تو زندگی هممون کلی ادم هست و دوستشون داریم اما یه سری ها هستن که با خودمون میگیم جای این تو زندگیم خالی بود.  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • To my soulmate

  • I would like to watch you sleepingI would like to sleep with youto enter your sleepas its smooth dark wave slides over my headand walk with you through that lucent wavering forest of bluegreen leavesw, ...ادامه مطلب

  • pyramid song

  • I jumped in the river, what did I see Black-eyed angels swam with me A moon full of stars and astral cars And all the figures I used to see All my lovers were there with me All my past and futures And we all went to heaven in a little row boat There was nothing to fear and nothing to doubt Radiohead  love this song love this band , ...ادامه مطلب

  • pull me under

  •     lost in the sky clouds roll by and I roll with them arrows fly seas increase and then fall again this world is spinning around me this world is spinning without me and every day sends future to past ...every breath leaves me one less to my last   Dream Theater  ,pull me under,pull me under lyrics,pull me under tab,pull me under cover,pull me under bass tab,pull me under kelly luce,pull me under ao3,pull me under meaning,pull me under song,pull me under live ...ادامه مطلب

  • ...

  •     دیر زمانی در او نگریستم چندان که، چون نظری از وی باز گرفتم در پیرامون من همه چیز به هیات او در آمده بود آنگاه دانستم که مرا دیگر از او گریز نیست   شاملو  ,name,meaning,m,gif,and justice for all,definition,like clockwork,l,meme,es6 ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها